** رب زدنی علما **
بخش اول
مبانی فلسفه علم
فلسفه علم عبارت است از نوعی معیار شناسی جنبی. فیلسوف علم پاسخ پرسشهایی از این قبیل را جستجو میکند :
· چه مشخصههایی تحقیق علمی را از سایر انواع پژوهش متمایز میسازند؟
· دانشمندان در مطالعه و بررسی طبیعت چه روشهایی را باید اتخاذ کنند؟
· برای آنکه یک تبیین علمی صحیح باشد چه شرایطی باید احراز گردد؟
· قوانین و اصول علمی از نظر شناسایی یا معرفت بخشی چه مقام و موقعی دارند؟این تعریف مبتنی بر این اصل است که میان فعالیت علمی و تفکر درباره اینکه فعالیت علمی چگونه باید انجام شود، تمایزی وجود دارد و این تمایز لازم است که مطمح نظر قرار بگیرید.این نظر در باب فلسفه علم بعضی از جنبههای نظریات دوم و سوم را به هم میآمیزد و پیوند میزند .
مسائل متعددی در حوزه فلسفه علم مورد کاوش و تحقیق قرار میگیرد.در گذشته، مسائل فلسفه علم یا علمشناسی، مجموعهای محدود را تشکیل میدانند لیکن اخیرا در طی توجه متفکران، این مسائل به صورت چشمگیری فزونی یافته و دامنه وسیعی پیدا نموده است.در اینجا به نظرات برخی از متفکرین در خصوص مسائل فلسفه علم میپردازیم .
چنانکه پیشتر اشاره شد جان لازی برخی از مسائل اصلی فلسفه علم را از این قرار بیان نموده است:تمایز تحقیق علمی و دیگر تحقیقات، روشهای مطالعه طبیعت از طرف دانشمندان، شرایط صحت تبیین علمی، جایگاه معرفت بخش قوانین و اصول علمی و....آرثر دانتو مباحث اصلی مربوط به فلسفه علم را در قالب سه عنوان:مفاهیم (حدود)، قوانین، و تئوریها بیان میداد.
کارل همیل در کتاب«فلسفه علوم طبیعی»، هشت مسأله را موضوع تحقیق خود قرار داده است که عبارتند از:پژوهش علمی، آزمون فرضیهها، معیارهای تأیید و پذیرش، قوانین و نقش آنها در تبیین علمی، نظریهها و تبیین نظری، مفهوم سازی و تأویل نظری. ژولین فروند در کتاب خود به نام«نظریههای مربوط به علوم انسانی»به مسائلی از قبیل طبقهبندی علوم و روشها و بحث تمایز علوم و نیز به مسأله وحدت و کثرت علوم و...اشاره نموده است. آلن راین مباحث فلسفه علوم اجتماعی را به صورت مباحثی از قبیل:رابطه علم و فلسفه، استنتاج استقرایی مقام قیاس در تبیین علمی، رشد معرفت، مقام تئوریها در علم، مشابهت و تفاوت علوم انسانی و علوم طبیعی، علوم اجتماعی و مسأله پیشبینی و...مطرح میکند.
برخی بر این نظرند که پیکره فلسفه علم (تجربی)را مسائلی از این قبیل تشکیل میدهد: علم چیست؟چگونه زاده میشود؟چگونه رشد میکند؟روش و ابزار کاوش در علم چیست؟چه چیز را میتوان علمی دانست؟قانونهای علمی چگونهاند؟تفسر علمی یعنی چه؟پیشبینی علمی چگونه است؟رابطه متافیزیک و علم چیست؟ محدودیتهای علم و روششناسی آن در کجاست؟ جبر علمی به چه معناست؟استقراء و قیاس در علم چه نقشی دارند؟تجربه و مشاهد، تعمیم و استنتاج در علم چگونه صورت میگیرند؟گزینش، عینیت، ذهنیت، غایتگرایی، میلها(در مقابل قانونها)، تحویلپذیری reduction ، احتمالات و آمار، بساطت، مدل سازی، انتزاع(تجرید، کلگرایی، آنتروپوموفیزم)و....
برخی دیگر مسائلی را طرح کردهاند که باید در حیطه مباحث اصلی فلسفه علم، به ویژه فلسفه علوم انسانی، قرار گیرند.مسائلی از قبیل:تناسب دلیل و مدعا، ارزیابی استدلالات آماری در اثبات قضایای علمی، تقدیس و تمجید علم، تلاش در کاهش بازیگری انسان در درک واقعیات و افزایش جنبه تماشاگری او، جلوگیری از زندانی شدن محققان در دایره محدود موضوعات تخصصی و جلب توجه آنها به دیدگاههای کلی در جهان بینی، بحث در اهمیت و ترجیح بعضی از علوم بر بعضی دیگر و تعیین ملاک آن، تحقیق و تنقیح مسائل فلسفی هر یک از علوم، کشف روابط فلسفه های علوم با یکدیگر برای کشف یک وحدت عالی در معارف فلسفی علوم و...
بعضی دیگر پس از طرح مسائل عمده فلسفه علم در صدد تقسیمبندی مسائل مطرح شده در آن برآمدهاند.مسائل عمده فلسفه علم از این نظر عبارت است از:پیشفرضها، حدود و همبستگیهای علوم، تأثیر اجتماعی علوم، بیطرفی شناخت علمی، متدولوژی، استقرار، قانون و...از این دیدگاه، میتوان مباحث این رشته از دانش بشری یعنی فلسفه علم را به سه قسمت اصلی تقسیم نمود اگر چه هر سه قسمت مستقل از یکدیگر نمیباشند :
· مطالعه انتقادی درباره روشهای علمی، سمبلها و اساس سیستمهای منطقی علوم.فلسفه علم از جهت بررسی روشها، سعی بر آن دارد تا واژههایی چون استقراء، فرضیه، مواد و دادهها، کشف و تحقیقپذیری، را روشن سازد چون هر علم به عنوان یک سیستم سمبولیک تلقی میگردد، تئوری کلی سمبولها و نشانهها نقش عمدهای را در فلسفه علم ایفا میکند .
· کوشش در روشن نمودن مفاهیم، پیش تصورات و فرضیات علوم.فلسفه علم متضمن تحلیل انتقادی مفاهیم اساسی علم مانند کمیت، کیفیت، زمان، مکان، علت و قانون میباشد که به وسیله دانشمندان به کار میرود ولی به وسیله آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نمیگیرد.از طرف دیگر فلسفه علم شامل مطالعه و بررسی مسائلی از قبیل اعتقاد به جهان خارج، اعتقاد به همانند بودن و یک شکل بودن طبیعت و عقلانی بودن جریانات طبیعی میگردد .
· مطالعه گسترده و پراکنده در جهت تعیین حدود و قلمرو خاص علوم به منظور تعیین همبستگی آنها با یکدیگر و بررسی نحوه ارتباط آنها با یک تئوری کلی جهانی یا ارتباط آنها با بعضی از جنبههای آن تئوری، از جمله مباحث فلسفه علم بشمار میرود.از جمله موضوعات این بخش از فلسفه علم، طبقهبندی علم است.
به نظر میرسد برای آنکه مسائل فلسفه علم دارای یک چارچوب منطقی و منظمی باشد لازم است تا«دیدگاه روششناسی تحقیقاتی»متفکرین اسلامی را که در علوم مختلف از آن استفاده نمودهاند، به کار گیریم.یکی از متفکرین و محققین معاصر در خصوص این روش چنین مینویسد:سر لوحه این متدلوژی تحقیقاتی همین دو بخشی علم به تصور و تصدیق است که در بدایت هر دانش اسلامی باید این دو گونگی به صورت اصل موضوعی با یک روش تعلیماتی پذیرفته شده، مسلم فرض شود، تا یک پژوهنده بتواند کار پژوهشگری خود را آغاز کند و به ترتیب معینی به انجام برساند. این روش تحقیقاتی روشی است که برخی از بزرگان آن را در مباحث معرفت شناختی و هستی شناختی خود به کار گرفتهاند.برای مثال کتاب ارزشمند و وزین «اصول فلسفه و روش رئالیسم»از این قبیل است .
و باید افزود استاد شهید مطهری نیز، خود، به کارگیری این روش اذعان نمودهاند و غفلت متفکرین غربی را در عدم رعایت تفکیک بین این دو مقام(تصور و تصدیق)، در مباحث معرفت شناسی، یادآور شدهاند.
چه بسا بتوان گفت که برخی از محققان غربی بدون اشاره صریح به این نوع تفکیک و مسأله رعایت تقدم و تأخر مباحث، در صدد اعمال این دیدگاه روششناختی، در تحقیقات خود بودهاند .
برای مثال آرثردانتو در بیان مسائل فلسفه علم نقطه شروع بحث خود را مفاهیم قرار داده است و آنگاه بحث قوانین و تئوریهای علمی را مطرح ساخته است لیکن باید اذعان نمود که این دیدگاه روش شناختی، به صورت صریح و کاملا اساسی، به نظر می سد، تنها توسط متفکرین اسلامی مورد تأکید و عمل قرار گرفته است .
بر اساس این روش تحقیقاتی، میتوان مسائل فلسفه علم را در ذیل دو مبحث کلی تصورات و تصدیقات مطرح ساخت.در باب تصورات برای مثال مباحثی مانند:مبادی تصوری علوم(اعم از مبادی عام و خاص)، مفاهیم خاص علوم، کیفیت انتزاع مفاهیم، تقسیمبندی مفاهیم، رابطه مفاهیم با یکدیگر، تحول تاریخی مفاهیم و...قابل طرح است .
در باب تصدیقات به مباحثی از قبیل:مبادی تصدیقی علوم(اصول متعارفه و موضوعه ) ، تقسیمبندی قضایا، علم بعنوان مجموعه قضایای خاص، رابطه علوم با یکدیگر، روشهای علوم، تمایز علوم، قوانین، تحولات علوم، واقعنمایی قضایای علوم و...میتوان اشاره کرد .
تحقیق در فلسفه علم
برای تعیین روش تحقیق در فلسفه علم میتوان سه راه را پیشنهاد نمود.نخست از طریق تحلیل موضوع فلسفه علم، دوم از راه تأمل در مسائل آن و سوم به واسطه ادعاها و نظرات فیلسوفان علم.حال به ترتیب به بیان این سه طریق میپردازیم.
راه نخست راهی سات که متفکرین اسلامی از آن برای بحث پیرامون روشهای علوم استفاده میکنند.این روش، حداقل، ما را با روشهای ممکن تحقیق در فلسفه علم آشنا میسازد.توضیح این طریق از دیدگاه متفکرین اسلامی چنین است که: اسلوب و روش فکری خاص هر علمی عبارت است از یک نوع ارتباط فکری خاصی که بین انسان و موضوع آن علم باید برقرار شود و بدیهی است که نوع ارتباط فکری بین انسان و شئ از اشیا بستگی دارد به نحوه وجود و واقعیت آن شئ.مثلا اگر شیئی از نوع اجسام است، ناچار باید ارتباط جسمانی و مادی بین انسان و آن شئ برقرار شود و احساس و آزمایش عملی همان ارتباطات مادی است که دستگاه فکر با اشیا پیدا میکند.و اگر آن شئ وجود نفسانی دارد باید به مشاهده حضوری و نفسانی که یگانه وسیله ارتباط ذهن با آن شئ است پرداخته شود و اگر آن شئ کیفیت عقلانی دارد، یعنی حقیقتی است که عقل با عمال قوه انتزاع آن را یافته است باید با سبک قیاس و برهان و تحلیل عقلانی مورد بررسی قرار گیرد.
در نگاهی دیگر حیثیت ذهنی علم مورد نظر است.در این مقام نظر به ذهنیات است از آن جهت که وراء خود را به نمایش میگذارند و مرآت برای مرتبه دیگر میباشند.از این جهت ادراکات و علوم ما، موضوع بحث معرفتشناسی و منطق میتوانند قرار بگیرند.از این نگاه میتوان چنینپرسشهایی را مطرح ساخت که:آیا علوم ما حقیقی هستند یا اعتباری؟مفاهیم علم ما ماهوی است یا فلسفی یا منطقی؟این مفاهیم کلی است یا جزئی؟بدیهی است یا نظری؟ و...
از دیدگاه دیگر میتوان کیفیت و نحوه حصول مفاهیم علوم را در نظر گرفت.از این جهت میتوان با بحث علم النفس فلسفی(و بلکه تجربی)در مورد آنها پرداخت.
راه دیگر برای وصول به روش تحقیق در فلسفه علم، تأمل در مسائل مطرح شده در این حیطه میباشد.بررسی مسائل و مباحث عرضه شده در فلسفه علم نشان دهنده استفاده از روشهایی چون روش عقلی و غیر عقلی(نقلی و...)میباشد مباحثی که در فلسفه علم مطرح میشوند سلسلهای از مباحث هستند که مربوط به منطق، روششناسی، معرفتشناسی و تاریخ علوم هستند در عین اینکه باید افزود برخی از متفکرین مسائلی را مطرح کردهاد که در حیطه فلسفه(هستیشناسی)نیز میگنجد مانند مسأله واقعیت علم و نحوه وجود علم و...یا برخی از مسائل است که در قلمرو جامعه شناسی علم قرار میگیرند.
راه سوم برای تعیین روش در فلسفه علم استفاده از آراء فلاسفه علم و محققین این رشته است که در خصوص منابع تحقیق در فلسفه علم بیان داشتهاند.فلاسفه علم در ابتدای قرن بیستم در مباحث خود، اساسا به منطق و روششناسی اهمیت میدادند.پوپر از یک طرف نظر به منطق و روششناسی دارد و از طرف دیگر به تاریخ علم اهمیت میدهد. تامس کوهن نظر به تاریخ علم و بیش از آن به جامعهشناسی علم دارد.
مطالعه از:
1. سایت در جستجوی حقیقت، فلسفه علم چیست؟ نویسنده : امید، مسعود
2. لازی، جان، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، مرکز نشر دانشگاهی، سال 62، ص 1-3.
3. باربور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، مرکز نشر دانشگاهی، سال 62، ص 158 و 159.
4. وایتهد، آلفرد نورث، سرگذشت اندیشهها، ترجمه دکتر عبد الرحیم گواهی با نقد و بررسی استاد جعفری، ص 343-345.
5. باربور، ایان، علم و دین، ص 161-162.
6. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 68.
7. -جعفری، محمد تقی، تحقیقی، در فلسفه علم، دانشگاه صنعتی شریف، سال 72، ص 40.
8. دهباشی، مهدی، فلسفه علم، ج 1، پیمان، سال 62، ص 27
9. -پوپر، کارل ریموند، منطق اکتشاف علمی، ج 1، ص 33-34.
10. راین، آلن، فلسفه علوم اجتماعی، پیشگفتار مترجم
11. جعفری، محمد تقی تحقیقی، در فلسفه عم، ص 107-114.